مشهورترين انسانهاي دوسر دنيا


 





 

 

علم هنوز جواب قانع کننده اي براي چگونگي زندگي نوزادان دو سر پيدا نکرده است؛نوزاداني که با دو سر و يک بدن به دنيا مي آيند.
 

به دنيا آمدن نوزاداني با ظاهري عجيب در گوشه و کنار دنيا هر چند وقت يک بار به يکي از خبرهاي جنجالي دنياي پزشکي تبديل مي شود؛ نوزاداني که از بدو تولد مورد توجه قرار مي گيرند و اگرشانس بياورند و زنده بمانند تا سالهاي سال بايد نگاه متعجب مردم را تحمل کنند. در بين اين نوزادان، آنهايي که با دو سر و يک بدن به دنيا مي آيند پرونده پزشکي جداگانه اي دارند؛ بچه هايي که با بيماري عجيب ديسيفالوس به دنيا مي آيند!
در طول تاريخ تا زماني که علت به دنيا آمدن نوزادان به هم چسبيده کشف نشده بود، خرافات نقش مهمي در نگاه مردم به اين کودکان بازي مي کرد و همين مساله باعث مي شد تا مردم کوچه و بازار از اين کودکان بترسند. خرافه و تفکرات غلط آن قدر درباره اين موضوع ريشه دوانده بود که در قرن شانزدهم يک پزشک فرانسوي مدعي شد: «علت تولد چنين نوزاداني تاثير اهريمن در آنهاست» .بعضي از پزشکان هم نگاه کردن مادر به اشياي عجيب در دوران بارداري را علت وقوع چنين اختلالي در نوزادان مي دانستند. بحث ها و نظرهاي گوناگوني در اين مورد وجود داشت که خوشبختانه با پيشرفت علم کم کم اين ديدگاه خرافي از بين رفت. در سال 2003 دکتر راوينا اسپنسر- يکي از جنين شناسان مطرح جهان- در کتاب خود با نام «دوقلوهاي به هم چسبيده: ناهنجاري هاي رشدي و علل باليني» مدعي شد جدانشدن کامل تخمک لقاح يافته در هنگام شکل گيري دوقلوها علت بروز چنين پديده اي است. به نظر مي رسد که اين نظريه تاکنون منطقي ترين علت شکل گيري چنين نوزاداني است؛ نظريه اي که بيشتر متخصصان روي آن اتفاق نظر دارند، با کمي اختلاف در جزئيات.
نوزاداني که با اين شکل خاص متولد مي شوند بسيار نادر هستند و به نظر متخصصان از هر 50تا 100 هزار تولد، يک مورد امکان تولد دوقلوي به هم چسبيده وجود دارد که تقريبا 75 درصد آنها يا مرده متولد مي شوند يا 24 ساعت پس از تولد مي ميرند و در اين ميان تنها 5 تا 25 درصد آنها شانس زنده ماندن دارند والبته شکل ظاهري اين نوزادان کاملا شبيه به هم و مانند دوقلوهاي همسان است. دوقلوهاي به هم چسبيده معمولا با همان قسمتي از بدن که به يکديگر چسبيده اند، نامگذاري شده و در آخر نام آنها پسوند «پاگوس»- که ريشه يوناني دارد و به معناي ثابت است - مي آيد. در علم پزشکي تقريبا 15 نوع مختلف دوقلوهاي به هم چسبيده شناخته شده که يک نوع از آنها نوزادان «ديسيفالوس» يا «دوسر»، زيرمجموعه نوزادان «پاراپاگوس» است.
«پاراپاگوس» به نوزاداني گفته مي شود که با سر و دست جداگانه و معمولا سه پا روي يک بدن متولد مي شوند و البته ممکن است تعداد دست و پاها هنگام تولد متفاوت باشد. در نگاه اول به نظر مي رسد که اين نوزادن تنها دو سر دارند اما اين طور نيست چون از قسمت قفسه سينه به بالا بيشتر ارگان هاي آنها از هم جداست و از قسمت قفسه سينه به پايين ارگان واحد دارند. در بعضي موارد اگر قلب اين نوزادان به هم چسبيده از هم جدا باشد ، از نظر پزشکان اوضاع عمومي آنها خوب است ودر سلامت به سر مي برند و اگر در آينده تصميم به جداشدن نگيرند مي توانند ساليان سال در همين حالت زندگي کنند. «ابيگيل و بريتني هنسيل» يکي از مشهورترين نوزادان دوسر جهان هستند که با داشتن دو قلب تا به امروز به راحتي به زندگي خود ادامه داده اند و به هم چسبيده بودنشان مانع از انجام فعاليت هاي مورد علاقه شان نشده است.

خواهران افسانه اي
 

روز هفتم مارس سال 1990 خبر عجيبي درباره تولد نوزاد خانواده هنسيل در همه جا پيچيد تا جايي که خود پزشکان متخصص هم شوکه شدند چون آنها هم به هيچ عنوان انتظار رو به رو شدن با چنين پديده نادري را نداشتند. خانواده هنسيل صاحب نوزادي شده بود که دوسر داشت؛ در حقيقت دوسر و يک بدن! نکته عجيب اينجا بود که سونوگرافي در زمان بارداري مادر تنها يک کودک را نشان داده بود. با تولد اين نوزاد دوسر مانند ديگر موارد مشابه، تيم پزشکي اميد چنداني به زنده ماندن او نداشتند. از نظر آنها شانس زنده ماندن نوزاد تا 24 ساعت پس از تولد يک در 30 ميليون بود و تنها به چگونگي شکل گيري و عملکرد ارگان هاي داخلي بدنش بستگي داشت. اما سرنوشت چيز ديگري براي اين دو خواهر رقم زده بود؛ آنها پس از 24 ساعت دست و پنجه نرم کردن با مرگ در کمال بهت و حيرت همگان زنده ماندند. مورد ابيگيل و بريتني هنسيل دنياي پزشکي را به شدت تحت تاثير قرار داد؛ چرا که با تولد آنها و زنده ماندنشان تمامي اطلاعاتي که در مورد دوقلوهاي به هم چسبيده ديسيفالوس تا آن زمان درست بود و قطعي شمرده مي شد به هم ريخت و نظر متخصصان در اين مورد تغيير پيدا کرد. بعد از زنده ماندن اين نوزاد دوسر کاملا مشخص بود که مانند ديگر موارد دوقلوهاي به هم چسبيده به هيچ عنوان احتمال جداشدن نوزادان وجود ندارد و به اين ترتيب سنجش سلامتي اين دو خواهر و پرونده پزشکي آنها به دکتر نيک فيست از متخصصان بيمارستان کوئين شارلوت انگلستان سپرده شد. دکتر فيست که سال هاست در زمينه ناهنجاري هاي نوزادان دوقلو فعاليت دارد با زنده ماندن خواهران هنسيل گفت: «تا قبل از اين هيچ مورد نوزاد دوسري را نديده بودم که زنده بماند. با تمام اطلاعاتي که در اين زمينه دارم بايد بگويم آنها در دنياي پرشکي مورد بسيار نادر و شگفت انگيزي هستند که تا به امروز زنده مانده اند. با وجود اينکه بدنشان يکي است اما دو قلب که هر کدام در يک طرف قفسه سينه قرار داد در بدنشان ديده مي شود و ساختمان ريه به طور جداگانه براي هر يک شکل گرفته است و همان طور که انتظار مي رود آن قسمت از ساختمان شش ها که در کنار يکديگر قرار دارد به هم چسبيده و اين اتصال در ارگان هاي تحتاني بدن يکي شده است. ابيگيل و بريتني هنگام تولد سه دست داشتند که دست مياني از کار افتاده بود و تحت عمل جراحي برداشته شد».
هر يک از اين قل هاي قسمتي از بدن را کنترل مي کند که سر روي آن قرار دارد و نکته جالب اينجاست که هيچ کدام از اين دو خواهر هيچ حسي نسبت به سمت ديگر بدنشان ندارند؛ درست مثل اينکه دو انسان جدا از هم هستند و جالب تر از آن اينکه در علم پزشکي با تمام پيشرفت هايش هنوز هيچ توضيح منطقي براي اين مورد پيدا نشده است.
آنها هرازگاهي تحت آزمايش هاي مختلفي قرار مي گرفتند تا از سلامتي شان اطمينان حاصل شود تا اينکه در 12 سالگي شان پزشکان متوجه شدند که يک خطر جدي سلامتي ابيگيل و بريتني را تهديد مي کند چون قفسه هاي سينه اين دو خواهر به شدت به يکديگر آميخته شده بود و نخاع آنها به جاي اينکه به سمت بالا رشد کند در حال رشد به طرف بيرون بود. آنها به سرعت تحت عمل جراحي بسيار سخت و پيچيده اي قرار گرفتند و خوشبختانه پزشکان توانستند جان اين دو خواهر را نجات دهند و علاوه بر اين با اين عمل جراحي پنج سانتي متر به قد آنها افزوده شد. پروفسور فيسک بعد از اين عمل گفت: «کارکرد بدن اين دو خواهر به طرز عجيبي با يکديگر هماهنگي دارد. البته مثل بدن من و شما نيست اما واقعا شگفت انگيز است. حتما از خود مي پرسيد که چطور چنين چيزي ممکن است. بايد بگويم ستون فقرات اين دو خواهر کاملا از يکديگر جداست و نکته شگفت انگيز اينجاست که با وجود يک لگنچه، دو استخوان خارجي در بدن آنها رشد کرده که تاکنون هيچ توجيه منطقي براي آن پيدا نشده است.»
بعد از اينکه ابيگيل و بريتني 16 ساله شدند مانند هر نوجوان آمريکايي ديگري تصميم گرفتند تا در اين سن رانندگي ياد بگيرند. اما چطور چنين چيزي امکان داشت؟ مگر مي شد با وجود دو سيستم عصبي جداگانه چنين کاري را انجام داد؟ انجام چنين عملي از نظر متخصصان مستلزم هماهنگي و همکاري بالايي بين اين دو خواهر بود. به خاطر همين قرار شد تا ابيگيل تمرکز ذهني خود را روي پاهايش بگذارد و بنابراين کنترل پدال هاي ترمز، گاز و کلاژ بر عهده او باشد. کنترل فرمان ماشين هم توسط هر دو خواهر انجام مي شد؛ بدين ترتيب که هر يک با دست هايشان فرمان را مي گرفتند و ماشين را هدايت مي کردند. اما اين دو خواهر هيچ توضيحي براي اينکه چگونه مي توانند اطلاعات بصري را در يک زمان با يکديگر هماهنگ کنند، نداشتند. پس از اينکه آنها رانندگي ياد گرفتند حالا مساله مهم اين بود که کدام يک از آنها بايد گواهينامه بگيرد؟!!اما اين مشکل هم حل شد و ابيگيل و بريتني هر يک به طور جداگانه امتحان دادند و موفق به گرفتن گواهينامه جداگانه به نام خود شدند.
ابيگيل و بريتني يک خواهر و يک برادر کوچکتر از خودشان هم دارند و برخلاف اينکه پزشکان بسيار علاقه مند هستند تا آزمايش هايي روي اين دو خواهر انجام دهند اما والدين آنها تاکنون به هيچ عنوان اجازه انجام آزمايش هاي غيرضروري را روي اين دو خواهر نداده اند. دکتر فيسک در اين رابطه مي گويد: «دانشمندان بسياري با آخرين تجهيزات پزشکي صف کشيده اند تا به راز زندگي اين دو خواهر پي ببرند. چه کسي است که دوست ندارد بفهمد ارگان هاي ابيگيل و بريتني چطور با هماهنگي کامل با يکديگر مثل يک ساعت کار مي کنند».

مشهورترين دوقلوهاي دوسر جهان
 

سال 2009 کارکنان بيمارستان يادبود دکتر جوزفابيلا در شهر مانيلاي فيليپين شاهد متولد شدن يک نوزاد دوسر بودند. تولد نوزادان دوقلو در خانواده آرسياگا چندان هم موضوع غيرمنتظره اي به نظر نمي رسيد اما تولد نوزاداني با دوسر براي خانم و آقاي آرسياگاه هم بسيار غيرمنتظره بود. اين نوزاد دوسر دختر فيليپيني پس از تولد تحت مراقبت هاي پزشکي مرکز قلب فيليپين قرار گرفت. در ميان ارگان هاي اين کودک تنها مغز و نخاع از يکديگر جدا بود و ديگر اعضاي حياتي بدن مانند شش ها و کليه مشترک بودند. درهنگام تولد اين نوزاد پزشکان سعي کردند تا با اکسيژن رساني به موقع و تجويز داروهاي لازم دختر دوسر را زنده نگاه دارند اما شرايط قلب نوزاد تهديدي جدي براي او محسوب مي شد.
چون هر وقت که هر دوسر نوزاد با هم شروع به گريه مي کردند رنگ و روي آنها تيره مي شد و تنها دليل آن وجود حفره اي در يکي از قلب ها بود و به گفته پزشک متخصص اين نوزادان از کارافتادگي يکي از اين قلب ها، قلب ديگر را هم تحت تاثير قرار مي داد اما وجود اين حفره قابل ترميم به نظر مي رسيد. در انجام آزمايشات مشخص شد که سر سمت چپ و ارگان هايي مجزايي که در همين قسمت قرار دارند بهتر از طرف ديگر کار مي کنند. با ساعت هاي اوليه تولد تغذيه اين کودکان از طريق رگ هاي آنها صورت مي گرفت اما پس از آن به تدريج شيردهي از طريق شيشه شير انجام شد. اگر چه خانواده آرسياگا اميد زيادي به نجات اين کودک داشتند اما به دليل اشتراک ارگان هاي حياتي، زنده ماندن اين نوزاد از نظر متخصصان بسيار دور از ذهن بود و همانطور که آنها پيش بيني کرده بودند اين نوزاد دوسر چند ماه پس از تولد از دنيا رفت.

 

نوزاد عجيب چيني
 

در سال 2007 نمونه نوزاد دوسر ديگري در شهر گوانگ زو واقع در چين تعجب همگان را برانگيخت. مادر 39 ساله اين نوزاد هنگامي که متوجه شد کودکش غيرطبيعي است با ناراحتي تمام از بيمارستان بيرون رفت اما پزشکان تاکيد کردند که اگر مادر در سه ماه اول بارداري تحت آزمايش قرار مي گرفت مطمئنا وجود اختلال در نوزاد مشخص مي شد. بين دوسر اين نوزاد دست سومي قرار داشت که تنها يک انگشت داشت و با انجام آزمايش هاي مشخص شد که اين کودک دو قلب جدا و دو کليه هم دارد. اما اين کودک هم به دليل اشتراک ديگر ارگان هاي حياتي ده ساعت بيشتر زنده نماند.

 

دوقلوهاي بنگلادشي
 

در 25 آگوست سال 2008 کايرون وويگيينگ- برادران دوقلوي هندي - تحت عمل سزارين در کلينيک کيشپور بنگلادش به دنيا آمدند. البته اين دو برادر دوقلو با دوقلوهاي ديگر تفاوت زيادي داشتند و دو سر آنها روي يک بدن قرار داشت. هنگامي که خبر تولد چنين نوزادي در همه جا پيچيد 150 هزار نفر از مردم منطقه به کلينيک سرازير شدند تا اين نوزاد دوسر را از نزديک ببينند اما اين نوزاد عجيب الخلقه تحت مراقبت هاي نيروي پليس به بيمارستان بزرگ تري منتقل شد تا از ازدحام جمعيت در امان باشد. هنگامي که اين کودک دوسر تحت آزمايشات لازم قرار گرفت وجود يک معده در بدنش به تاييد رسيد اما پزشکان قادر به تشخيص اينکه ارگان هاي حياتي در بدن اين نوزاد دوسر مشترک است يا اينکه به طور جداگانه شکل گرفته، نبودند. پس از اينکه برادران دوقلو شرايط سرنوشت ساز 24 ساعت پس از تولد را گذراندند و زنده ماندند، پزشکان اميد زيادي به زنده ماندن آنها پيدا کردند. اما از آنجايي که هزينه بيمارستان بسيار سنگين بود والدين اين دو پسر کودک را به خانه بردند و دور بودن از مراقبت هاي پزشکي موجب شد تا پسرهاي دوقلوي خانواده بنگلادشي زنده نمانند.

نوزاد مقدس هندي ها
 

11 مارس سال 2008 کودک دوسر ديگري در يکي از روستاهاي هندوستان متولد شد. پدر و مادر اين کودک اسم لالي را براي او انتخاب کردند و جالب اينجاست که لالي کوچک به هيچ عنوان تحت معاينه پزشکان قرار نگرفت و هنگامي که خبر تولد او پيچيد همه براي ديدن نوزاد دوسر به اين روستا که در 40 مايلي دهلي نو واقع شده، سرازير شدند.
آنها اعتقاد داشتند که روح «گانش»- خداوند هندوها-که نيمي انسان و نيم ديگر فيل بود در اين نوزاد دميده شده و به همين دليل پاهاي اين کودک را به طرز خاصي که گويي مقدس است نوازش مي کردند و با دادن پول به خانواده او و انجام مراسم هاي خاص به لالي کوچک احترام مي گذاشتند.

نوازد مصري
 

سال 2006 در مصر متولد شد که با وجود اينکه دو سر داشت در گروه نوزادان ديسيفالوسي جاي نمي گرفت زيرا يک سر ديگر اين نوزاد به صورت عمودي روي سر ديگر قرار داشت. روي سر دوم گوش ها، لب و چشم ها کاملا شکل گرفته بود و رشد آن نسبت به سر اصلي بسيار بيشتر بود و به گفته پزشکان بدون انجام عمل جراحي ربه کا بعد از سه ماهگي به سختي مي توانست سرش را بالا نگه دارد و فشار خوني که روي سر دوم قرار داشت باعث مي شد مغز کودک به خوبي رشد نکند. تقريبا هشت هفته اي مي شد که ربه کا مارتينز متولد شده بود و پزشکان طي آزمايشان لازم تصميم گرفتند تا با عمل جراحي سر اضافه کودک را جدا کنند. براي انجام اين عمل يک تيم پزشکي 18 نفره دست به کار شدند تا بافت کامل نشده سر را از بدن کودک جدا کنند. اما متاسفانه ربه کا پس از عمل زنده نماند.

منبع:مجله همشهري سرنخ،شماره43